بهترین ژان والژان و خاص ترین عمروعاص
به گزارش بالیو، بهزاد فراهانی شاید جزو بازیگرهایی باشد که در نقش های مهمی که مهدی فتحی داشته با او همراه بوده و نقش مقابل هم را بازی نموده باشند.
برای همین هم بیشتر از هر کس دیگر او را می شناسد و با خلق و خو و منش اش آشنایی دارد. شخصیت جذابی که برای به دست آوردن نقشی که می خواهد آن را بازی کند تا کنه وجودی کاراکتر رسوخ نموده و کوشش می نماید همانی گردد که باید باشد. بازیگری که متر و معیارش را فراتر از بازی در ایران می دانست و کوشش می کرد آنچه بازی می نماید با معیارهای بین المللی همراه و همسو گردد. همین تفکرات اش نیز باعث شد تا نقش های ماندگای مانند ژان والژان و عمروعاص را از خود به یادگار بگذارد. موضوعی که بهزاد فراهانی نیز به آن تاکید داشت که به خوبی می توانست با نقش عجین گردد. به طوری که در سریال امام علی، داوود میرباقری به تنها بازیگری که آزادی عمل داده شد تا خودش هرطور که می خواهد شخصیتی که به او محول شده را بازی کند و به تیپ کاری مدنظرش برسد مهدی فتحی بود و اتفاقا بهترین اعتماد بود. چون باعث شد عمروعاص بار دیگر زاده گردد و بینندگان با عمروعاصی خاص و ویژه و البته ماندگار روبرو شوند.
آقای فراهانی نخستین برخورد شما با مرحوم مهدی فتحی به چه صورت بود؟
من نوجوان بودم. شاید 12،13 ساله و با خاله ام شب هنگام در خیابان تخت جمشید حرکت می کردیم. به خط عابر پیاده که رسیدیم وسط خیابان مردی با شنل قرمز، صورت سیاه، دست های سیاه، موهای آشفته و چشمان درشت به خاله ام برخورد کرد. بعد از این برخورد ناگهانی کلاهش را برداشت و با صدای خاصی از او به خاطر این برخورد ناخواسته عذرخواهی کرد و بعد هم رد شد. وقتی از پشت سر نگاهش کردم دیدم این لباس و شکل و شمایل طبیعی نیست و آن شب با همین برخورد گذشت و تمام شد؛ اما از خاطرم نرفت. بعدها بود که فهمیدم این فرد مهدی فتحی است و لباس اوتلو را پوشیده بود و در خیابان با آن راه می رفت.
تجربه همکاری زیادی شما با آقای فتحی در کارهای عظیم داشته اید. شخصیت ایشان را چطور دیدید و چطور می توانید آن را توصیف کنید؟
مهدی فتحی کارمند وزارت آب و برق بود و نقشه کشی می دانست. ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. مهدی فتحی معصوم ترین شخصیت عظیم آسیا در عرصه بازیگری است. کسی که برای خودش صاحب سبک، صاحب اندیشه بود. به نظر من مهدی از هنرمندان عظیم زمانه خودش بود و کسانی که مثل من با او کار نموده اند می توانند از فرایند ای که نقش را می خواند تا زمانی که آن را به اجرا در می آورد بگویند که با دیدن اوست که می آموزند بازیگری یعنی چه؟ این آدم همنشین عظیمان زیادی مانند سایه، به آذین، دکتر آریان پور و عظیمان اندیشه و فلسفه در این مملکت بود. این مرد شیوه و شگرد دستیابی به نقشی که به او محول می شد را با برترین روش پیش می برد. او برای آنکه یاد بگیرد و بیاموزد دوره های خاص مرارت های بازیگری را تجربه می کرد. برای همین هم در بسیاری از موارد در روبرو با او وقتی بازی درخشان اش را می دیدم خودم نقش خودم را فراموش می کردم و محو تماشا و عملکرد او می شدم.
ویژگی خاص آقای فتحی چه بود؟
مهدی، مردی بود که کم تر می ترسید و به همین دلیل اصلا دروغ نمی گفت. مردی بود که شجاعت این را داشت انسان ها و کارکترها را فراتر از نویسنده و گاه کارگردان ببیند. او آنچنان به اعماق ژرفا و شخصیت رسوخ می کرد که یک شخصیت دیگری می دید. شخصیتی که در متن نبود. حتی در ذهنیت کارگردان هم نبود؛ اما وقتی در بازی او دیده می شد همگان تعجب می کردند با چه نابغه ای روبروند و او چطور به این شخصیت دست پیدا نموده است. مهدی فتحی کسی بود که زیر دست استاد مهین اسکویی بسیار آموخت با این حال برخی اوقات خانم اسکویی می گفت من از فتحی می آموزم. مهدی فتحی را اگر بخواهید خوب بشناسید باید با او زندگی نموده باشید. تا زندگی ننموده باشید نمی توانید شخصیت او را پیدا کنید. او در زندگی عادی و برخورد اجتماعی بسیار ساده و تیزنگر بود و وقتی در یک نقش حلول می کرد دیگر قابل شناخت نبود و شخصیت دیگری می شد. گفته می گردد برای رسیدن به کاراکتر دو روش وجود دارد؛ یکی این که خود را با منش کاراکتر همسو کرد و دیگر این که کاراکتر را به توانایی های خود نزدیک کنی. من فکر می کنم فتحی از کسانی بود که هر دوی این کار را انجام می داد و از جاهایی سر درمی آورد که ما نمی توانستیم به آن ورود کنیم. مهدی قبل از انقلاب نقشی داشت در خرس چخوف و با خانم اسکویی همبازی بود و البته در طبقه ششم هم همین موضوع را می توانستی ببینی که نقش را طوری بازی می کرد و به خصلت هایی از نقش می رسید که یک بازیگر روس هم نمی توانست به آن برسد. او به نقش طوری نگاه می کرد که باعث می شد یک ایرانی یک روس را بهتر از یک روسی بشناسد. او تمام نقش هایی که می پذیرفت را سعی می کرد به بهترین شکل ممکن خود ایفا نماید. یادم است یک اثر از محمود دولت آبادی به نام سفر را تمرین می کردیم و در این کار بازی مان رخ در رخ بود. او نقش یک قهوه چی را بازی می کرد. قهوه چی که دارای مجموعه ای از یک قهوه چی دبش، پاخط، اندیشه ورز کهن را درهم آمیخته و به نمایش درآورده بود. در حالی که من در طول زندگی قهوه چی های بسیاری را دیده و با آنها زندگی نموده بودم توانستم همه را با هم در او ببینم. او برای به دست آوردن یک نقش به یک درهم آمیزی می رسید و برای آن که بتواند به نقش برسد و به نقش عمق دهد؛ تمامی دیده ها و داشته های عمرش را روی هم می گذاشت و آن را تبدیل به کاراکتری می کرد که قرار بود آن را بازی کند.
یکی از تجربه های فوق العاده شما با مرحوم فتحی در تئاتر بینوایان بوده که شما نقش بازرس ژاور را داشتید و آقای فتحی نقش ژان والژان. از شب های اجرا خاطره ای دارید که بازگو کنید؟
بعد از تمرین گاهی اوقات می شد از محل تمرین که در میدان آزادی بود تا میدان انقلاب پیاده با یکدیگر می رفتیم و درباره شخصیت های ژان والژان و ژاور با هم صحبت می کردیم و گاه حتی با هم به تبادل ذهنیت های این دو شخصیت می پرداختیم. من بهترین خاطره ای که از آن کار دارم این است که سفیر فرانسه به ملاقات کار ما آمد و چون فرانسه می دانستم می فهمیدم چه می گوید. می گفت من افزون بر 100 اجرا از بینوایان دیده ام و اذعان می کنم این بازیگر نقش ژاور و ژان والژان را از بازیگرهای خوب اروپا هم بهتر بازی کردند. ما گفتیم چون مهمان ما هستید غلو می کنید که گفت من بابت هیچ موضوعی غلو نمی کنم و آنچه گفتم واقعیتی بود که دیدم و ستایشگر آن هستم.
یکی دیگر از نقش های ماندگار، متفاوت و به یادماندنی که از مرحوم فتحی باقی مانده است بازی در نقش عمروعاص سریال امام علی بود که اتفاقا شما هم در آن سریال بازی درخشان و بی نظیری از خود به یادگار گذاشتید. او برای رسیدن به نقش عمروعاص چه کوشش هایی انجام داد؟
می توانید این موضوع را از آقای داوود میرباقری، کارگردان کار نیز بپرسید. آقای میرباقری تنها بازیگری را که برای به دست آوردن نقش اش آزاد گذاشت مهدی فتحی بود. به او گفته بود من هیچ هدایت نه می توانم نه می خواهم برای به دست آوردن کاراکتر عمروعاص کنی. تو آزاد هستی هر طور که می خواهی عمروعاص را بازی کنی. این تنها شخصیتی بود در میان آن همه بازیگر که این اجازه را داشت هر طور می خواهد بازی کند و برای همین هم وقتی عمروعاص را در این سریال می بینید عمروعاصی است که انگار دوباره زاده شده است. فراموش نمی کنم یک بار بعد از بازی در سریال به قهوه خانه ای برای گپ و گفت رفتیم به من گفت بهزاد بیا کاری متفاوت کنیم و متر و معیار بازی عالی را از ایران فراتر گذاشته و سعی کنیم مترمان فراتر از ایران باشد و نگاهمان به آرتیست های جهانی مانند آنتونی کویین و ایرنه پاپاس در فیلم محمد رسول ا... باشد. قبول کردم و گفتم به آن سو حرکت کنیم تا بتوانیم حد خودمان را در حد آنها بالا بکشیم. وقتی کار تمام شد و برای برخی از قسمت ها به دوبله می رفتیم به من می گفت بهزاد کارمان را که می بینیم به این نتیجه می رسم ما متر خوبی را انتخاب نموده بودیم و توانستیم از پس اش بربیایم.
منبع: آزاده باقری - روزنامه نگار / ضمیمه قاب کوچک روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین